نام: غلامرضا
نام خانوادگی: بخشش
نام پدر: حسن
محل تولد: رباطمراد
میزان تحصیلات: دوم راهنمایی
شغل: دانشآموز
تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۱۱/۱
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۴/۲۳
محل شهادت: مهران
شیوه شهادت: اصابت ترکش
محل تدفین: رباطمراد
بخشهایی از وصیتنامه شهید غلامرضا بخشش
برادر این دنیا دار غرور است. یک بازیچه است، این دنیا گذرا و فانی است، میتواند انسان را به تمامی صالحین و پیامبران به خصوص به استاد دانشگاه شهادت، حسین(ع) برساند و میتواند انسان را به بدترین مغضوبین و گمراهان برساند. دنیا دو بُعد دارد، بعد مادی و بعد معنوی. اگر در بعد مادی آن غلتیدی، بیچاره و بدبخت هستی. اگر که خدا به ما توفیقی بدهد و پردههای غفلت دنیوی جلوی چشم هایمان را نگیرد و قدرت تشخیص را به ما بدهد و بعد معنویش را انتخاب کنیم، با یاری خدا به آن جایی که خودش میخواسته و آن هدفی که خودش ما را برای آن هدف آفریده، خواهیم رسید.
اگر هدف را خدا قرار دادیم، دیگر در فکر این که چه خانهای و چه لباسی و چه سر و وضعی داشته باشیم، نیستیم. اگر کمی به فکر سر کردن آن روز آخرت باشیم، به فکر دنیا نخواهیم بود. به فکر این خواهیم بود که خانهای برای آخرت خودمان درست کنیم. آن جا دار باقی است، اعمال ماست که نزد خدا باقی است. فراموش نکنیم: به قول پیامبر اکرم(ص) تنها همنشینی که هم در دنیا و هم در آخرت با انسان است، اعمال انسان است، اعمالی که هرگز از او جدا نمیشود و در همه مکانها و زمانها با انسان است. پس سعی کنیم که اعمالمان و نیتمان پاک و خالص باشد و این همه اهداف مادی را در نظر نگیریم.
برفرض که مردم ما را تشویق کنند، مقام و مسئولیتی به ما بدهند، از ما تعریف کنند، که چه پسر خوبی، چقدر مؤمن است، چه در روبرو یا پشت سر بگویند، عجب فردی انقلابی، عجب رزمنده خوبی، با گفتن یک عجب و چند لحظه بعد تمام میشود و میرود. انسان در دنیا برای هر که کار کند، در آخرت باید مزد و پاداشش را از همان بگیرد. اگر به خاطر مردم کار کردیم، باید در آن دنیا مزدمان را از مردم بگیریم، مردمی که خودشان هم نیازمندند. مردمی که خودشان هم گرفتار اعمال خودشان هستند، چطور میتوانند به ما پاداش بدهند. خودشان هم مثل ما محتاج به رحمت خداوند هستند. ولی نه اگر برای خدا کار کردیم، مزدمان را خدا می دهد، مزدمان رضای اوست.
در بهشت جاویدان به همراه رضای او، زندگی در کنار پیامبران و صالحان، زندگی همراه با شهیدان، زندگی جاوید همراه با رضا و خشنودی خدا، زندگی در کنار ملائکه الله، بلی این پاداش انسانی است که به خاطر خدا کار کرده است. تشویق و سرزنش و تمجید و تکریم مردم در او اثری ندارد، هدف بالاتر از این حرف هاست، بالاتر از این که به خاطر سرزنش و ملامت عدهای دست از کار بردارد و به خاطر تشویق عدهای به کارش ادامه دهد، نه هدف بالاتر از اینهاست.
در آخر از برادران عزیز میخواهم به حضور مستمر و باتقویب جبهههای جنگ مردانه به سوی جبههها بشتابند و ثابت کنند که ایران اسلامی حاضر است با قامتی بلند و استوار در مقابل جهان خواران شرق و غرب بایستد. همیشه امام را دعا کنید و نگذارید مانند حسین(ع) در کوفه تنها بماند. از همه میخواهم که مرا حلال کنند، پدر و مادر اگر جنازه من به دستتان رسید، مرا در کنار شهید محمدرضا محمدی به خاک بسپارید. از امت مسلمان رباطمراذی میخواهم که ۷۵ روز، روزه قضا دارم که در جبهه بودم و نتوانستم بگیرم. برایم بگیرند.
التماس دعا، خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار، مورخ ۶۴/۱۱/۱۲