در زمان کودکی، پدرم شادروان علیاصغر محمدی که متولد سال ۱۲۹۹ هجری خورشیدی است از وجود نقش و نگارهای حکاکی شده بر روی سنگها در بیابانهای اطراف روستا به ویژه در جاهایی که چشمهها، مسیر آب و رودخانه بود میگفت.
بزرگتر که شدیم برخی از آنها را در صخرههای بند قیدو، چشمههای تخمه چایی و اطراف چشمه خاک سرخه میدیدیم. بارها و بارها ساده از کنار آنها گذشتیم و آنها را تنها نقش و نگاری ساده میدیدیم. پس از تحقیقاتی که آقای دکتر ناصریفرد از پژوهشگران شهرستان و معرف اصلی سنگنگارههای تیمره انجام دادند و توانستند بیشتر سنگنگارههای این منطقه را شناسایی و به جهانیان معرفی نمایند، جرقهی بزرگی در اذهان همه ما زد که چرا تا کنون متوجه ارزش و قدمت چند ده هزار سالهی این آثار نشدهایم و طبیعی است که بسیاری در اندیشهی بهرهگیری از این آثار در صنعت گردشگری ورود کردند.
اما نبود ساز و کار مناسب و امکانات از طرفی و همچنین عدم توجه به قدمت و ارزش این هنرهای صخرهای در نزد برخی مسئولین سبب شده این فرصت به تهدیدی برای سنگنگارهها تبدیل گردد. اکنون دیگر نام تیمره و سنگنگارههای آن جهانی است و هر روز شاهد پیشامدهای ناگواری برای آنها هستیم. گاهی با خود میگویم که ای کاش همچنان این آثار جهانی نمیشدند تا بیشتر در امان باشند.
دزدیده شدن برخی آثار توسط سارقان فرهنگی، حمله معدنکاران ناآگاه برای دستیابی به سنگ سیلیس و سایر کانیها، یادگاری نوشتن برخی افراد فرهنگنشناس، را در کنار فرسایش، هوازدگی و سایر عوامل طبیعی بگذارید تا متوجه تهدید بزرگی که این هنروارههای کهن را رو به نابودی میکشاند شوید.
و ما همچنان منتظریم تا مسئولین وزارتخانهها و سازمانهای مربوط به ویژه سازمان میراث فرهنگی بهای بیشتری به این آثار دهند و آنها را از نابودی نجات دهند. رونق اقتصادی این منطقه که اکنون به دلیل خشکسالیهای طولانی و سدسازیهای غیر اصولی، کشاورزی خود را رو به زوال میبیند، میتواند با سرمایهگذاری خصوصی در این بخش، روح تازهای یابد و دوباره دم حیات در آن دمیده شود.